حامدحامد، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

قشنگترين نعمت خدا

عكسهاي يادگاري ماه ششم

1392/10/28 7:47
نویسنده : باباو مامان
237 بازدید
اشتراک گذاری

اول كار يه تعجب كنم..............تعجب

اينم اولين غذايي كه باقطره چكان ميخورم لعاب برنج خيلي خوشمزه است

اينم از شيطنت هاي بابايي كه من را ناخدا يه چشم كرده..........

ببينم دستم چه مزه ايي ميدهزبان

خب چيه دارم لعاب برنج ميخورمخجالت

اينم يه تعجب ديگه ازنگاه دوربين موبايل كه ازم عكس ميگيره........

خيلي اين كلاه رادوست دارم چون خاله جون برام خريدهنیشخند

ماماني ناراحت نباش الان مياي پايين..............

مادرجون ميگه بااين لباس كه مامان بزرگ برات بافته مثل خلبان ها ميشيخواب

اين منم كه تو بغل پسر دايي بابام شب يلداخونه ي مامان جونم هستم.......

غمگين نباش مامانم.............

.

شاد باش عزيزم......

بعد از اين همه بازيگوشي يه خواب مي چسبهچشمک

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان محمد هانی
1 بهمن 92 16:30
سلام حامد جانم ماشاالله چقدر خشگل شدی مخصوصا اون چشمای آسمونیت.لاحول و لا قوه الا بالله بگم چشم نخوری.محمدهانی هم غذا کمکی رو شروع کرده.خوب غذا بخورین و مواظب خودتون باشید که تابستون وقت بازی کردن گلهاست.اون موقع دد می چسبه...
مامان محمد هانی
15 بهمن 92 13:04
حامد جون منتظر عکسای جدیدت هستیم.چرا دیر به دیر آپ دیت میشی؟؟؟ دوستت دارم دوست خوبم از طرف محمدهانی
مامان آتنا
28 بهمن 92 15:17
ای جان دلم چه پسر ملوسی، ماشالا ، به ما هم سر بزنی خوشحال میشیم
مامان رومینا
30 بهمن 92 0:32
ای جووونم چه جیگر خوابیده این وروجک نااااااااااز...ایشالا همیشه سلامت باشه