6ماهت كه تمام شد.............
الان بيشتر به محيط اطرافت نگاه ميكنيمخصوصا وقتي من در آشپزخانه ام وتو داخل روروئك هستي بهغذا پختن وظرف شستنم نگاه كنجكاوانه اي ميكني وروروئك رابه جلو هل ميدي ودستات را روي روروئك ميزني كه يعني برو جلو....
ديگه مي تونم مدت طولاني تنهايت بگذارم ومثل قبل اذيت نميشي اگر كنارت نباشم البته باهات خيلي دالي موشه بازي ميكنم كه قهقهه ميزني
مامان نباشه چند شبي نني نداري چون اتاق خواب راخانه تكاني كرديم و به قول مامان نبايد عادت به نني كني و همين طوري بخوابي الان هم شب ها يك ساعت به يك ساعت بيدار ميشي البته ناگفته نماند نزديكاي صبح دلم نمياد وبابايي را بيدار ميكنم تا با پتو مثل نني تكانت بديم
تازگيا وقتي ميخوام آب بهت بدم ميگي آبو آبو وهمه ي آبها راميدي بيرون بعضي مواقع هم سوت ميزني وقتي هم ميبيني ما غذا ميخوريم توهم گريه ميكني تا غذايت كه سوپ گوشته رابهت بديم
ودر آخر خيلي دوستت دارم ماماني