حامدحامد، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

قشنگترين نعمت خدا

اين روزهاي 14ماهگي حامد

1393/6/29 16:09
نویسنده : باباو مامان
375 بازدید
اشتراک گذاری

يه ماشالله بگم خيلي خيلي شيطونتر شدي تاپله هاي راهرو راميبيني تند تند دونه به دونه پله هارا ميري ومن تا ميام و بهت ميگم نرو ميخندي و بدو بدو ميري اصولا جاهاي كه ميگم نرو تازه بيشتر ميري ووقتي ميگم نرو انگار با خنده هات مرا دست به سر ميكني خيلي وقت ميشد كه دوستت محمد هاني را نديده بودي كه با هم به پارك رفتيم محمد هاني خيلي بانمك تر شده بودباهم مثل دو دوست كه هميشه همديگر را ميبينند بوديد اصلا باهم غريبي نمي كرديدكلي هم بازي كرديد....

روزهافقط 2الي 3 ساعت بعد ظهرهاميخوابي بعضي شبها هم باگريه از خواب بيدرا ميشي تازگيا ياد گرفتي رو دو زانو ميشيني وبراي خودت دست ميزني و نشسته ميرقصي دايي راياد گرفتي يه وسيله راهم كه رو زمين ميندازي ميگي اوتاد يعني افتاد وقتي هم ميگيم اخم كن اخم ميكني يا لالا كن سرت راميزاري رو بالشتك چند روزي هست  به خاطر اينكه خوابت تنظيم بشه تاساعت 9 صبح ميذارم بخوابي تا شبها زود تر بخوابي به نتيجه هم رسيدم و كمتر ديگه ازخواب بيدارميشي حالا بريم سراغ عكسها....

وقتي ازحمام مياي خوشحالي البته آب بازي راخيلي دوست داري

وقتي قهر ميكني اين شكلي ميشي

الان آشتي كردي

ورزشكار كوچولوي من

 اخم ميكني  اينطوري:

هر وقت ميرم تو آشپزخانه تو هم دنبال من مياي البته سينه خيزي

اينم مدل موي دايي كه روي موهات اجراكرد البته تو هم بدت نيامد

 

پسندها (1)

نظرات (0)