حامدحامد، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

قشنگترين نعمت خدا

پيشرفت هاي دو روزپيش.....

1393/3/25 18:19
نویسنده : باباو مامان
315 بازدید
اشتراک گذاری

ديگه ميدوني كه شانه براي شانه كردن مو است چون وقتي ميخام مو هايت راشانه كنم به جاي اينكه شانه راداخل دهانت كني به موهات ميزني ....

كتاب راهم ميدوني براي پاره كردن نيست براي خوندن است ووقتي برگه ميزني آواز ميخوني و ميگي آآآآآآآ

از دوروز پيش هم وقتي مي ايستي روي نوك انگشتاي پامي ايستي.....

كمك دادنت تو غذا خوردن خودت هم حرف نداره غذاي انگشتي رابيشتر دوست داري وبادستت غذا را در مياري ودوباره خودت بادستات ميذاري داخل دهانت.....

روزها هم يك ساعت بيشتر نمي خوابي آخه دوست داري بلندبشي وكلي شيطوني كني.........

وقتي هم قايم ميشم سرت رااين طرف وآن طرف ميكني تاپيدايم كني.....

يادت دادم كه چطور در بطري را برداري وبگذاري ولي فقط برميداري وديگه به من هم نميدي ويك جيغ بلندميزني وبه من ميخندي .....

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان محمد هانی
27 خرداد 93 10:50
حامدجون امتحانای بابات کی تموم میشه بریم پارک....خب دلمون واست تنگ شده....
باباو مامان
پاسخ
حامد هم دلش براي محمد هاني جونش تنگ شده منتظره كه دوباره باهم كلي شيطنت كنند انشاالله به زودي خبر پارك رفتن راهم بهتون مي گوييم